بخشی از مقاله ام درباره نامها و اوصاف قرآن
بسیاری از مفسران و قرآنپژوهان نامهای بسیاری برای قرآن برشمردهاند هرچند در شمار آنها با یکدیگر متفق نیستند. ابوالفتوح رازی(م. 554ق.) حدود 43 نام[4] و فخرالدین رازی(م. 606ق.) 32 نام[5] برشمرده است. قاضی ابوالمعالی شیذله(م. 494ق.) 55 نام برشمرده که بدرالدین زرکشی(م. 794ق.) و سیوطی(م. 911ق.) همانها را نقل کرده و از وجه تسمیۀ آنها سخن گفتهاند.[6] زرکشی از ابوالحسن علی بن احمد حرالی(م. 637ق.) یاد کرده، میگوید او مطلب مستقلی در این موضوع داشته و بیش از 90 نام برای قرآن برشمرده است.[7] ابن عربی(م. 656ق.) نیز نامهای بسیاری برای قرآن میشناسد.[8]
گروهی دیگر از قرآنپژوهان معتقدند قرآن، یک تا پنج نام بیشتر ندارد و آنچه دیگران بر این افزودهاند، نام نیست؛ بلکه وصف قرآن است. مثلا کلمۀ «کریم» که با الهام از آیۀ «انّه لقرآن کریم»[9] از نامهای قرآن به شمار آوردهاند، وصف کلمۀ «قرآن» است و نمیتوان آن را «نام» یا «عَلَم» قرآن به حساب آورد. همچنین است کلمۀ «مبارک» که با استناد به آیۀ «و هذا ذکر مبارک انزلناه»[10] از نامهای قرآن محسوب کردهاند.[11] بدین ترتیب، فرق ننهادن میان اسم و صفت از عواملی است که موجب شده است گروه نخست دهها نام برای قرآن برشمارند.[12]
گفتنی است که اسم عَلَم(اسمی که مسمّای آن بدون وجود هر گونه قیدی همواره معیّن است)[13]در نحو عربی به اعتبارات متعدد، تقسیمهایی دارد؛ از جمله: 1. اسم، کنیه و لقب؛ 2. مرتجل و منقول. «لقب» اسمی است که برای مدح یا ذم کسی یا چیزی بر او میگذارند و «کنیه» اسمی است مرکب که برای پرهیز از ذکر نام شخص ـ از روی احترام ـ بر او مینهند و همواره با کلمۀ اب، ام، ابن یا بنت آغاز میگردد.[14] نحویان، «اسم» را چنین تعریف کردهاند: عَلَمی که نه کنیه و نه لقب است. [15] «مرتجل» علمی است که جز در علمیّت فعلی، پیشینۀ استعمال ندارد و «منقول» آن است که پیشتر، برای مسمّایی دیگر به کار رفته و سپس برای مسمّای فعلی استعمال و علم شده است. مسمّای پیشین در علم منقول بر اقسامی است؛ از جمله: صفت مانند «حارث»، مصدر مانند «فضل»، اسم جنس مانند «اسد» جمله مانند «تأبط شرّا».[16] همۀ اقسام اسم میتوانند به علم منقول تبدیل شوند و از این رو، آنچه قرآنپژوهان با عنوان «اسم» برای قرآن برشمردهاند، میتواند در اصل، یکی از این اقسام ـ جز کنیه ـ باشد. گویا با فرق نهادن میان اسم و این اقسام است که طبری(م.310 ق .) تنها از چهار نام یاد میکند: قرآن، کتاب، فرقان و ذکر [17]، و شیخ طوسی(م.460 ق .) و طبرسی(م. 548ق .) نیز همین چهار نام را میآورند،[18] آلوسی(م. 1270 ق.)تنها دو نام قرآن و فرقان را میپذیرد و بیان میکند که دیگر نامها در حقیقت به همین دو بازمیگردند،[19]محمد بن عبدالرحیم نهاوندی(م. 1330ق.) تصریح میکند که به ظاهر، جز «قرآن» دیگر نامها صفت و لقباند،[20]زرقانی(م. 1367 ق .) نیز جز پنج نام، نامی دیگر برای قرآن نمیشناسد[21] و برخی پژوهشگران معاصر جز «قرآن»، دیگر نامها را صفت میدانند.[22]
اینک خواهیم کوشید نامهایی را که بیشتر منابع تفسیری و قرآنی در ذکر آنها همداستانند، برشماریم و به اختصار شرح دهیم و آن گاه فهرستی از صفات به دست دهیم. چنانکه گذشت، بیشتر قرآنپژوهان، از چهار یا پنج نام یاد کردهاند:
[1] . نک: تفسیر ملاصدرا، ج6، ص23.
[2] . برای نمونه نک: التبیان، ج1، ص17؛ الجامع البیان، ج1، ص64؛ مجمع البیان، ج1، ص41؛ البرهان(زرکشی)، ج1، ص273؛ الاتقان، ج1، ص41؛ الحرر الوجیز، ج1، ص56؛ تفسیر کبیر، ج2، ص14. همچنین نک: کشف الظنون، ج1، ص89؛ الذریعه، ج17، ص233.
[3] . برای نمونه: «نامهای قرآن»، مکتب اسلام، علی حجتی کرمانی، سال6، شمارۀ 13؛ تاریخ قرآن دکتر رامیار، انتشارات امیرکبیر، 1362ش.؛ «نامها و صفات قرآن از نگاه کتاب و سنت»، محمد احسانی فر، حدیث اندیشه، شماره دوم، پاییز و زمستان 85؛ «اسامی و عناوین قرآن کریم»، سید محمد باقر حجتی، میراث جاودان، سال سوم، شماره 3 و 4؛ «اهمیت و تاریخچۀ پژوهش دربارۀ صفات قرآن و نامهای آن»، ابوالقاسم عینیپور، بینات، سال دوم، شمارۀ 5.
[4] . روض الجنان، ج1، ص7.
[5] . تفسیر کبیر، ج2، ص14-18.
[6] . البرهان ، ج1، ص276-282؛ الاتقان، ج1، ص141-147.
[7] . البرهان(زرکشی)، ج1، ص273.
[8] . رحمة من الرحمن، ج1 ص 8 ـ 10.
[9] . واقعه، 77.
[10] . انبیاء، 50.
[11] . التسهیل، ج1، ص5.
[12] . این نکته را نیز نباید فرو گذاشت که برای برخی پژوهشگران «تعداد اسمای قرآن» به عنوان یک مسئله مطرح نبوده و از این رو در پی معیار و ملاک برای آن و اساسا در صدد استقصای کامل اسمای قرآن نبودهاند.
[13] . شرح ابن عقیل، ج1، ص118.
[15] . همان، ص119.
[16] . همان، ص125.
[17] . جامع البیان، ج1، ص64.
[18] . التبیان، ج1، ص17و18؛ مجمع البیان، ج1، ص41؛ المحرر الوجیز، ج1، ص56.
[19] . روح المعانی، ج1، ص9.
[20] . نفحات الرحمن، ج1، ص60-59.
[21] . مناهل العرفان، ج1، ص15-14.
[22] . برای نمونه نک: «اسامی و عناوین قرآن کریم»، سید محمد باقر حجتی، میراث جاودان، سال چهارم، شماره 1، ص19؛