یک بز کوهی باشکوه، اما با چهره‌ای درمانده و خون‌آلود؛ شبیه جنگجویی دلیر و یاغی و دست‌نایافتنی که اینک شکست را پذیرفته و یک آدم با لبخند پیروزی و تنفگ‌ در دست روی سر او ایستاده. او شاخ‌های بلند بز را گرفته و صورت بز را که گویی درد و اندوهی جانکاه را منعکس می‌کند، رو به دوربین گرفته. هر چه شاخ بز بزرگ‌‍تر و بلندتر باشد، افتخار کشتن او برای این جماعت بیشتر است. شاخ بلند نشانه عمر دراز است وعمر دراز در حیات وحش به معنای ژن برتر است؛ یعنی این بز آنقدر باهوش و قوی بوده که سال‌های زیادی عمر کرده. اما انتشار این تصویر در شبکه‌های مجازی هر از چند گاهی کار دست سازمان حفاظت محیط زیست می‌دهد. دیگر دوران قاجار نیست که در شکارگاه‌های اختصاصی حیوانات کشته شوند و کسی مطلع نشود یا اگر مطلع شد، مردم شکارچی را ستایش کنند. در روزگار ما، حتی در قرق‌گاه اختصاصی هم شکار برای همیشه مخفی نمی‌ماند. نگاه مردم نیز به حیوان و شکار و شکارچی عوض شده است. مردم در روزگار ما با حیوانات همذات‌پنداری می‌کنند. سرانجام سازمان محیط زیست در یک عقب‌نشینی آشکار، صدور مجوز شکار برای اتباع خرجی را لغو کرد. موافقان ومخالفان مجوز شکار دلایل خود را دارند. موافقان می‌گویند حیوانات مسن باید از چرخه حیات وحش بیرون روند و ما هم شکار نکنیم بلاخره می‌روند. می‌گویند این مدل شکار، هرس حیات وحش است، فرصت را برای جفت‌گیری حیوانات جوان‌تر فراهم می‌کند و منبع درآمدی هم برای جوامع محلی می‌گردد. مخالفان پاسخ می‌دهند که این کار تشویق به شکار است و جوامع محلی را به شکار تشویق می‌کند و از طرفی، سازمان حفاظت محیط زیست خود می‌گوید که به لحاظ نیروی انسانی توانایی کنترل کامل زیستگاه‌ها را ندارد. سازمان با توجه به امکانات کمی که دارد، حتی آمار دقیق حیوانات را هم ندارد تا برسد به این که آمار حیوانات پیر و جوان را داشته باشد. دیگر این که، آمار نشان می‌‍دهد که میزان اندکی از درآمد حاصل از این مدل شکار به جوامع محلی و محیط زیست منطقه شکار رسیده و اگر سودی در کار باشد بیشتر نصیب دلالان توریسم شکار شده است. وانگهی، آیا بهتر نیست کار هرس طبیعت را به خود طبیعت واگذاریم؟ گرگ و پلنگ و دیگر حیواناتی هم که کمابیش در مناطق حیات وحش هنوز نفس می‌کشند، معمولا حیوانات پیر و ضعیف را شکار می‌کنند. این قصه هم مثل ماجراهای دیگر کشور ما سر دراز دارد و چون آمار درست و درمان در کار نیست و سازمان‌های مربوط هم به طور شفاف گزارش نمی‌دهند، تو می‌مانی که چه کسی درست می‌گوید ولی قطعا یک چیز هست که حقیقت و واقعیت محض است: کشتن حیوانی که هیچ کاری به ما ندارد و زندگی خود را دارد و ما او و همنوعانش را با دستکاری‌هایمان در طبیعت به سختی انداخته‌ایم به دور از انسانیت، جوانمردی و پارسایی است. در روزگار ما کسی که به هر بهانه‌ای شکار کند، حرمت و انسانیت ندارد. این همه به گرگ‌ها بد گفته‌ایم ولی هیچ گرگی روی جنازه شکار خود لبخند نمی‌زند و دندان‌های زرد خود را به رخ نمی‌کشد. گرگ چون گرسنه است شکار می‌کند نه چون پولدار است